لغت نامه دهخدا
1 - ابورنه آ در راه قم و طهران دیده میشود.2 - سکوپاریا در اطراف کرج میروید و آنرا بادامک میخوانند. 3 - سپارتیوئید در اطراف کرج و پشند میروید و آنرا بادامچه گویند. گونه های دیگر در جنگلهای فارس و کرمان و مکران و همچنین در گرگان هست که از نظرگیاه شناسی هنوز مشخص نگردیده و نامهای بومی آن با گونه روتری متمایز میباشد.
خواص و مصرف : درخت بادام مانند پسته دارای ریشه های ژرف است و از نم خاک بخوبی بهره مند میگردد از اینرو در خاکهای خشک خوب میروید. خاکهای آهکی را بهتر می پسندد ولی در خاکهای رستی نمناک و سرد خوب ایستادگی نمیکند. به بلندی هفت یا هشت متر میرسد. چوب آن سخت است و خوب رنده میشود. رنگ آن خرمائی و چوب برون آن سفید و مشخص است. بمصرف سوخت میرسد. درخت بادام وحشی دارای میوه ای ریز است که بوسیله پیوند مانند پسته محصول خوب و فراوانی میدهد. ریشه بادام در رنگرزی مصرف میشود. ( جنگل شناسی ساعی چ 1327 هَ. ش. دانشگاه طهران ج 1 صص 227 - 229 و ج 2 صص 130 - 131 ). بادام دارای گونه های وحشی مختلفی است و همه آنها مخصوص نواحی خشک و استپی میباشد. گونه هائی که در ایران دیده ایم عبارتند از: بادامک ، وامچک ، بادامک. به درختان جنگلی ایران ثابتی چ دانشگاه طهران ص 36 رجوع شود. بادام بر دو نوع است : بادام شیرین : لوز حُلْو که گرم و تر است در اول و گفته اند معتدل بود میان حرارت و برودت و بادام شیرین غذائی تمام است و نفث الدم و سرفه کهنه و ربو و ذات الجنب را سودمند بود و سنگ مثانه بریزاند. بادام تلخ ، لوز مُر گرم و خشک است و جَلاّء، و یک نوع آن بادام کاغذی معروفست که در قزوین بدست شودو در هیچ جای دیگر یافته نگردد.