املت

لغت نامه دهخدا

املت. [ اُ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه. نیمرو. ( فرهنگ فارسی معین ).
املة. [ اِ ل َ ] ( ع اِ ) امید. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). امل. تأمیل. ( از اقرب الموارد ). گویند ما اطول املته ؛ یعنی چه دراز است امید آن. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بیوسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
املة. [ اَ م َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ آمِل. ( از اقرب الموارد ). مددکاران مرد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اُ لِ ) [ فر. ] ( اِ. ) خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.

فرهنگ عمید

خوراکی که از تخم مرغ و گوجه فرنگی یا برخی مواد دیگر تهیه می شود: املت قارچ، املت سیب زمینی.

فرهنگ فارسی

خاگینه، نیمرو
(اسم ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند خاگینه نیمرو .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:خاگینه

ویکی واژه

خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال انگلیسی فال انگلیسی