اماکن. [ اَ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ امکنة و مکان. و مکان مَفعَل از کَون است. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). جایها. ( از منتهی الارب ). سرزمینها. ( فرهنگ فارسی معین ). منزلها. ( ناظم الاطباء ). موضعها. ( از المنجد ) : از اماکن و مساکن متفرق و شهرهای مختلف همه را بدرگاه آوردند و بر درخت کشیدند و سنگسار کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 399 ). اهل حرث و زرع متفرق گشتند و اماکن و مساکن ایشان مأوای وحوش و سباع شد. ( از ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 10 ). و رجوع به مکان شود. - اماکن عمومی ؛ جاهای همگانی مانند مسجد، کاروانسراو غیره. ( فرهنگ فارسی معین ). - اماکن متبرکه ؛ جاهای مقدس. ( از آنندراج ). قبر حضرت محمد ( ص ) و قبور ائمه. ( از ناظم الاطباء ). سرزمینهای مقدس. ( فرهنگ فارسی معین ). - اماکن مقدسه ؛ سرزمینهای پاک مانند بقعه های ائمه. ( فرهنگ فارسی معین ). - || مسیحیان به اراضی فلسطین که محل زندگی عیسی بن مریم بود میگویند. مهمترین مراکز آن ، اورشلیم و بیت اللحم و ناصره است. اورشلیم در نزد مسلمانان و مسیحیان و یهودیان محترم است. ( از المنجد ).
= مکان * اماکن عمومی: جاهای همگانی، مانند مسجد، تماشاخانه، مهمان خانه و غیره. * اماکن متبرکه: ۱. جاهای مقدس. ۲. زیارتگاه ها.
فرهنگ فارسی
جمع امکنه، وجمع الجمع مکان ( اسم ) جمع امکنه جمع الجمع : مکان جاها جایها سرزمینها . یا اماکن عمودی. جاهای همگانی مانند مسجد کاروانسرا و غیره . یا اماکن متبرکه . سرزمینهای مقدس. یا اماکن مقدسه . سرزمینهای پاک مانند بقعه های ایمه .
ویکی واژه
جِ امکنه. ج مکان ؛ جاها، جایها، سرزمینها. ؛~ متبرکه زیارتگاهها و بناهای مقدس، قبور ائمه.