اقرب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) نزدیکتر . یا به اقرب احتمال .
دانشنامه اسلامی
واژه اقرب بیانگر فتوای فقیه و نشان دهنده این است که به نظر او، حکم مورد فتوا به جهت قوّت دلیل از جهت سند یا متن و قراین و شواهد از حکم مخالف آن به واقع نزدیک تر است.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۵۲-۶۵۳.
...
[ویکی الکتاب] معنی أَقْرَبُ: نزدیکتر-نزدیکترین
معنی قُرْبَیٰ: نزدیکان - خویشاوندان (جمع أقرب)
معنی رُحْماً: از نظر رَحِم ( در عبارت "أَقْرَبَ رُحْماً " منظور ازجمله نزدیکتر از او از نظر رحم باشد این است که از او بیشتر صله رحم کند ، و بیشتر فامیل دوست باشد ، و به همین جهت پدر و مادرش را وادار به طغیان و کفر نکند )
معنی وَرِیدِ: رگ گردن (کلمه ورید به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن منتشر میشود ، و خون در آن جریان دارد . بعضی هم گفتهاند : به معنای رگ گردن و حلق است . در عبارت "وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ ﭐلْوَرِیدِ"آن را به طناب تشبیه کرده است)
معنی یَدْعُونَ: می خوانند - صدا می زنند - دعوت می کنند - می طلبند (دعاء و نیز کلمه دعوت به معنای معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوی چیزی که آن شخص دعوت شده و این کلمه معنائی عمومیتر از کلمه نداء دارد ، برای اینکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولی دعاء ...
ریشه کلمه:
قرب (۹۶ بار)
[ویکی اهل البیت] اقرب (اسم الله). این صفحه نیاز به ویرایش دارد
لفظ (الأقرب) در قرآن یازده بار آمده و در دو مورد خدا با آن توصیف شده است. چنان که می فرماید:
(...وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الوَریدِ).(ق/16)
«ما به انسان از رگ گردن نزدیک تریم».
(وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلکِنْ لا تُبْصِرُونَ). (واقعه/85)
«ما به محتضر از شما نزدیک تریم و لیکن نمی بینید».
مفسران اقرب بودن خدا را نسبت به انسان، اقربیت از نظر علم و قدرت صفحه 149
گرفته اند، یعنی علم او محیط بر همه موجودات است. قطعاً به انسان از رگ گردن و به محتضر از اطرافیان او نزدیکتر است، در حالی که با توجه به آیات دیگر باید گفت اقربیت او به انسان، اقربیت از نظر ذات ووجود او است; لکن نه به نحو مکانی، بلکه به نحو قیّومی که اجمال آن را در تفسیر هو الأوّل والآخر آوردیم، اکنون نیز به گونه ای توضیح می دهیم.