استیذان

لغت نامه دهخدا

استیذان. [ اِ ] ( ع مص ) استئذان.دستوری خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). اجازه خواستن.اجازت خواستن. اباحه خواستن. طلب دستوری کردن. اذن طلبیدن. اجازه طلبیدن. طلب اجازه : و بعد ازین پادشاهزادگان در کاری که به مصالح این ولایات تعلق داشته باشد بی استطلاع و استیذان نواب حضرت مثال ندهند. ( جهانگشای جوینی ). || دستوری دادن.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) اجازه خواستن ، اذن طلبیدن .

فرهنگ عمید

اذن خواستن، اجازه خواستن.

فرهنگ فارسی

اذن خواستن، اجازه خواستن، دستوری خواستن
( مصدر ) دستوری خواستن اجازه خواستن اذن طلبیدن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اذن خواستن را استیذان گویند و در باب های بسیاری مانند طهارت، صلات، حج، مزار، جهاد، تجارت، دین، حجر، نکاح، اطعمه و اشربه به مناسبت از آن سخن رفته است.
به اذن دهنده، «آذن» و «مستأذن» و به اذن گیرنده «مستأذن» گفته می شود.
انواع استیذان
استیذان یا واجب است، مانند اذن خواستن برای تصرف در ملک دیگری و یا مستحب، مانند استیذان برای ورود به مشاهد مشرّفه.
انواع آذن
اذن دهنده یا مالک است، یا به منزلۀ مالک، مانند وکیل، یا صاحب حق، مانند زوج و زوجه و یا صاحب ولایت، مانند پدر، جدّ پدری، حاکم شرع و امام علیه السّلام.
موارد وجوب استیذان
...

ویکی واژه

اجازه خواستن، اذن طلبیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اعداد فال اعداد