تأهب

لغت نامه دهخدا

تأهب. [ ت َ ءَهَْ هَُ ]( ع مص ) مهیا و آماده شدن برای کاری. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). ساختگی کردن برای کار. ( منتهی الارب ). ساختگی کردن. ( صراح اللغه ). ساخته شدن. ( زوزنی ). ساخته و آماده شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مهیا و آماده شدن. ( فرهنگ نظام ). ساختگی کردن و آماده شدن برای کاری. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تأهیب شود.

فرهنگ معین

( تأهب ) (تَ أَ هُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آماده شدن ، تهیه دیدن .

فرهنگ عمید

آماده و مهیا شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مهیا و آماده شدن برای کاری .

ویکی واژه

آماده شدن، تهیه دیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان