جنبده

لغت نامه دهخدا

جنبده. [ جُم ْ ب َ دَ / دِ ] ( اِ ) جمنده. شپش. ( یادداشت مؤلف ): یک بار دیگر پوستینی داشتم جنبده بسیار در آن افتاده بود و مرا میخوردند... ( تذکرةالاولیاء عطار ).

فرهنگ فارسی

جمنده شپش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال انبیا فال انبیا فال نوستراداموس فال نوستراداموس