بازخیز

لغت نامه دهخدا

بازخیز. ( اِمص مرکب ) بازخاست. قیامت و روز عدالت. ( ناظم الاطباء ). || ( نف مرکب ) بازخیزنده. از نو بلندشونده :
سگان بیگانه را آواز خیزست
کجا باشد فتاده بازخیز است.میرنظمی ( از شعوری ورق 164 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری
کیری
علامت
علامت
فمبوی
فمبوی
علت
علت