اناره

لغت نامه دهخدا

اناره. [ اِ رَ ] ( ع = انارة، مص ) مأخوذ از تازی ، روشن شدن. ( مصادر زوزنی ). || روشن کردن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). اضائه. تبیین. ایضاح. ( یادداشت مؤلف ). || جامه را علم زدن. ( مصادر زوزنی ). جامه را علم کردن. || شکوفه بیاوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به انارة و انارت شود.

فرهنگ معین

(اِ رِ یا رَ ) [ ع . انارة ] ۱ - (مص م . ) روشن کردن . ۲ - (مص ل . ) روشن شدن . ۳ - آشکار گشتن . ۴ - شکوفه کردن .

فرهنگ عمید

۱. روشن کردن.
۲. روشن شدن، تابان شدن.
۳. آشکار گشتن.
۴. شکوفه کردن درخت.

فرهنگ فارسی

روشن کردن، روشن شدن، آشکارگشتن، تابان شدن ، شکوفه کردن درخت
۱ - ( مصدر ) روشن کردن . ۲ - ( مصدر ) روشن شدن تابان گردیدن . ۳ - آشکار گشتن . ۴ - شکوفه کردن (درخت ).
روشن شدن . یا روشن کردن جای و جز آن . یا گل کردن درخت . شکوفه آوردن درخت .

ویکی واژه

انارة
روشن کردن.
روشن شدن.
آشکار گشتن.
شکوفه کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت استخاره کن استخاره کن فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ