آنسه

لغت نامه دهخدا

( آنسه ) آنسه. [ ن ِ س َ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث آنِس. زنی نیکوحدیث. طیّبةالنفس. ج ، اَوانِس. || در تداول عربی امروز، به معنی دخترخانم ، بانوچه بکار است.
( انسة ) انسة. [ اَ ن َ س َ ] ( ع مص ) اَنَس. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به انس ( مص ) شود. || ( اِمص ) بی پژمانی و الفت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( آنسه ) [ ع . آنسة ] (اِفا. ) مؤنث آنس ، زن نیکو، خانم . ج . اوانس ، آنسات .

فرهنگ فارسی

( آنسه ) ( اسم ) ۱ - موئ نث آنس ۲ - زن نیکو خانم جمع : اوانس آنسات .
مونث آنس، زن پاکیزه خو، به معنی دخترخانم هم گویند
انس . بی پژمانی و الفت

فرهنگ اسم ها

اسم: آنسه (دختر) (عربی) (تلفظ: ānese) (فارسی: آنِسه) (انگلیسی: anese)
معنی: زن نیکو، دختر خانم، زن نیکو زبان، انس گیرنده، همنشین نیکو، ( مؤنث آنس )، مانوس، خو گیرنده

ویکی واژه

مؤنث آنس، زن نیکو، خانم.
اوانس، آنسات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع