لغت نامه دهخدا ( آتش گون ) آتش گون. [ ت َ ] ( ص مرکب ) ارغوانی. ارجوانی. احمر. قانی : ساقیا یک جرعه ای زآن آب آتش گون که من در میان پختگان عشق او خامم هنوز.حافظ.
فرهنگ اسم ها اسم: آتشگون (دختر) (فارسی) (تلفظ: atashgon) (فارسی: آتشگون) (انگلیسی: atashgon) معنی: ارغوانی، دختران سرخ روی، به رنگ آتش
ویکی واژه آتشگون به رنگ آتش، سرخ مانند آتش. سنگ و آجر داغ ... به رنگ آتشگون بودهاند. «شهری»(مجاز): بسیار گرم مانند آتش سوزان، سوزنده.