دورخی

لغت نامه دهخدا

دورخی. [ دُ رُ ] ( ص نسبی ، اِمرکب ) نوعی از کمان. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

فرهنگستان زبان و ادب

{antarafacial} [شیمی] نوعی شیمی فضایی که در آن به طور هم زمان دو پیوند سیگما در دو سمت صفحۀ مربوط به پیوند پی تشکیل یا شکسته می شوند

ویکی واژه

نوعی شیمی فضایی که در آن به‌طور هم‌زمان دو پیوند سیگما در دو سمت صفحۀ مربوط به پیوند پی تشکیل یا شکسته می‌شوند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم