خراید

لغت نامه دهخدا

خراید. [ خ َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ خَریدَه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به «خریده » در این لغت نامه شود. این کلمه را خرائد نیز آورند: و آن خراید را کی از حلی براعت عاطل بوده و از حله بلاغت عاری لباس الفاظ در پوشان. ( سندبادنامه ). و از ترتیب ارزاق خراید با تهذیب اوراق جراید نمی رسم. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

( خَ یِ ) [ ع . خرائد ] (اِ. ) جِ خریده . ۱ - لؤلؤهای ناسفته . ۲ - دوشیزگان ، زنان شرمگین .

فرهنگ عمید

= خریده

ویکی واژه

خرائد
جِ خریده.
لؤلؤهای ناسفته.
دوشیزگان، زنان شرمگین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال آرزو فال آرزو فال جذب فال جذب فال اوراکل فال اوراکل