حموضت

لغت نامه دهخدا

حموضت. [ ح ُ ض َ ] ( ع اِمص ) ترشی. ( غیاث ). || ( مص ) ترش شدن. رجوع به حموضة شود.
حموضة. [ ح ُ ض َ ] ( ع مص ) ترش مزه گردیدن.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ترش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || ( اِمص ) ترشی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). طعم حامض. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) مغز ترنج. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(حُ ضَ ) [ ع . حموضة ] (مص ل . ) ترش شدن .

فرهنگ عمید

۱. ترش شدن، ترش مزه شدن.
۲. ترشی.

فرهنگ فارسی

ترش شدن، ترش مزه شدن
۱ - (مصدر ) ترش شدن ترش مزه گردیدن . ۲ - ( اسم ) ترشی ترش مزگی .

ویکی واژه

حموضة
ترش شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال تخمین زمان فال تخمین زمان