تیمچه

لغت نامه دهخدا

تیمچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) به لهجه مرکزی از «تیم » + «چه » ( پسوند تصغیر ) کاروانسرای کوچک. ( حاشیه برهان چ معین ). مصغر تیم ؛ کاروانسرای کوچک. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ). سرایی دارای چند دکان که تاجران در آن داد و ستد کنند. ( فرهنگ فارسی معین ). فرهنگستان ایران این کلمه را بجای پاساژ پذیرفته است : و تیمچه های بازار و مدرسه فارجک و تیم کفشگران و... همه بسوخت. ( تاریخ بخارا ص 113 ). رجوع به تیم واژه های نو فرهنگستان ایران شود.

فرهنگ معین

(چِ ) (اِمصغ . ) ۱ - کاروان سرای کوچک . ۲ - بازار.

فرهنگ عمید

بنایی شبیه کاروان سرایی کوچک، شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد کنند.

فرهنگ فارسی

کاروانسرای کوچک، سرائی که دارای چنددکان یاحجره، باشدوبازرگانان در آنجادادوستدکنند
( اسم ) کاروانسرای کوچک سرایی دارای چند دکان که تاجران در آن داد و ستد کنند.
به لهجه مرکزی از تیم چه کاروانسرای کوچک

دانشنامه آزاد فارسی

تیمْچه
(تیم، در لغت به معنی کاروان سرا) مجموعه ای از مغازه ها، حجره ها، غرفه ها، انبارهای تجارتی، در مکانی سرپوشیده. تیمچه، به سبب سرپوشیده بودن، و دروازه های محکم معمولاً فضایی مناسب برای خرید و فروش اجناس گران بها بود. برای حفظ آرامش تاجران، که حجره های معمولاً دو طبقۀ دور تا دور تیمچه را در اختیار داشتند، باراندازها در محلی خارج از تیمچه بود. اغلب تیمچه ها، با معماری کمابیش یکسان، در دورۀ قاجاریه ساخته شده است. تیمچۀ ملاعلی مراغه ای (بناشده در اواخر سلطنت فتح علی شاه قاجار، در تهران) تیمچۀ حاجب الدوله و صدر اعظم (بناشده در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار، در تهران) و تیمچه های امیر در تبریز، حاج رضا در قزوین و تیمچۀ نو کاشان از مشهورترین تیمچه هاست. پاساژهای امروزی را شاید بتوان، شکل امروزی تیمچه به شمار آورد. نیز ← بازار؛ تیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم