تقدیسی

لغت نامه دهخدا

تقدیسی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب به تقدیس. پاک و منزه. پاکیزه و مطهر :
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن چون مریم بر عیسی.منوچهری.رجوع به تقدیس شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به تقدیس پاک و منزه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشقی فال عشقی فال فنجان فال فنجان فال پی ام سی فال پی ام سی