تعدید. [ ت َ ] ( ع مص ) به استقصای چیزی شمردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). شمردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). شمار کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || شمار کردن مناقب مرده. ( از اقرب الموارد ). || مالی که آن را عدد بسیار نباشد جمع کردن. ( تاج المصادربیهقی ). || مال بسیار جمع کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ساز و سامان زمانه ساختن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || ( اصطلاح بدیع ) عبارت است از صنعت سیاقةالاعداد و آن ایراد اسماء مفرد به یک روش است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به سیاقه شود.
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) شماره کردن .
فرهنگ عمید
۱. (ادبی ) در بدیع، آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، مانندِ این شعر: توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقةالاعداد. ۲. [قدیمی] شمردن، برشمردن، به شمار آوردن.
فرهنگ فارسی
شمردن، برشمردن، بشمار آوردن ۱ -( مصدر ) شمردن شمار کردن . ۲ - ( اسم ) شمارش . جمع : تعدیدات .
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] توالی چند لفظ دارای وحدت سیاق ؛ از صنایع ادبی را تعدید گویند. «تعدید» یکی از اسلوب های بدیعی قرآن و عبارت است از آن که چند اسم مفرد را بر سیاق واحد بیاورند؛ مانند:۱. (الله لا اله الا هو الحی القیوم)؛ ۲. (هوالله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر)؛ ۳. (التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون…).