تضجر

لغت نامه دهخدا

تضجر. [ ت َ ض َج ْ ج ُ ] ( ع مص ) نالیدن و بی قراری کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). دلتنگی و بی آرام شدن. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ معین

(تَ ضَ جُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) اظهار آزردگی کردن از اندوه .

فرهنگ عمید

اظهار آزردگی و بی قراری کردن از اندوهی یا امری.

ویکی واژه

اظهار آزردگی کردن از اندوه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیز
هیز
لوتی
لوتی
چوخ
چوخ
ضیق وقت
ضیق وقت