تخطیط

لغت نامه دهخدا

تخطیط.[ ت َ ] ( ع مص ) مخطط بافتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || اندک خوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اندک خوردن مرد. ( اقرب الموارد ). || خطدار کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || قرار دادن خطوط و حدود برای بلاد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - راه راه بافتن . ۲ - خط دار کردن چیزی را، ج . تخطیطات .

فرهنگ عمید

۱. خط کشیدن، خط دار کردن چیزی.
۲. اندک خوردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱-راه راه بافتن . ۲- خط دار کردن چیزی را. جمع : تخطیطات .

ویکی واژه

راه راه بافتن.
خط دار کردن چیزی را؛
تخطیطات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال ارمنی فال ارمنی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت