تاراجگر

لغت نامه دهخدا

تاراج گر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) غارتگر.( آنندراج ). یغماگر. چپوچی. تاراج کننده :
ز کچلول دریوزه تا جام زر
ببردند ترکان تاراج گر.هاتفی ( از آنندراج ).اینست کزو رخنه بکاشانه من شد
تاراج گر خانه ویرانه من شد.وحشی ( از آنندراج ).رجوع به تاراج شود. || از اسمای محبوب است. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(گَ ) (ص فا. ) غارتگر، یغماگر.

فرهنگ عمید

غارتگر، تاراج کننده.

فرهنگ فارسی

غارتگر، تاراج کننده
( صفت ) ۱- غارتگر یغما گر . چپوچی تاراج کننده . ۲- معشوق محبوب .

ویکی واژه

غارتگر، یغماگر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت