بدخط

لغت نامه دهخدا

بدخط. [ ب َ خ َ / خ َ طط ] ( ص مرکب ) بدنویس. ( آنندراج ). کسی که بدنویسد و خوش ننویسد. ( ناظم الاطباء ). مقابل خوش خط.
خط بد. ( آنندراج ). نوشته ناخوانا. مقابل خوش خط. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

کسی که نوشته اش خوب و خوانا نباشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که خط وی بد و زشت باشد. ۲ - نوشت. ناخوانا مقابل خوش خط.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس فال جذب فال جذب