استصباح

لغت نامه دهخدا

استصباح. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) چراغ فاگرفتن. ( زوزنی ). چراغ فراگرفتن. چراغ واگرفتن. افروختن چراغ. چراغ افروختن. ( منتهی الارب ). چراغ روشن کردن. استسراج. گیراندن چراغ با چراغی دیگر. || روشنائی کردن. ( زمخشری ). || چراغ خواستن. ( منتهی الارب ). روشنی خواستن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - روشنایی کردن . ۲ - چراغ افروختن . ۳ - روشنی جستن .

فرهنگ عمید

روشن کردن چراغ.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - روشنایی کردن . ۲ - چراغ افروختن . ۳ - روشنی جستن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استصباح روشن کردن چراغ با نفت، روغن و مانند آن است. از این عنوان در بابهای طهارت، تجارت و اطعمه و اشربه سخن گفته شده است.
← استصباح با روغن نجس
۱. ↑ مستمسک العروة ج۱ ص۳۴۱
...

ویکی واژه

روشنایی کردن.
چراغ افروختن.
روشنی جستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال میلادی فال میلادی فال چای فال چای فال فرشتگان فال فرشتگان