آندیو

لغت نامه دهخدا

اندیو. [ اَ ] ( اِخ ) صاحب مجمل التواریخ والقصص در ضمن پادشاهی شاپور اول آرد: شاپور... شهرها بسیار کرد چون شابور، و نیشابور، شادشاپور، بدان اندیوشاپور ، شاپور خواست... به از اندیوشاپور، جندیو شابور است از خوزستان ، اندیو نام انطاکیه است بزبان پهلوی ، به از اندیو یعنی از انطاکیه بهتر است. ( ص 64 ). اصل نام این ( جندیشابور خوزستان ) اندیو شاپور است و اندیو پهلوی نام انطاکیه است. یعنی این شهرک انطاکیه شاپور است و عرب لفظ آن گردانیده اند جندیشاپور نویسند. ( فارسنامه ابن البلخی چ کمبریج ص 63 ). در شاهنامه نیز بدین نام برمی خوریم :
وزآن جایگه شد به اندیوشهر
که بردارد از روز شادیش بهر.( شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2797 ).رجوع به جندشاپور شود.

فرهنگ فارسی

( آندیو ) کاسنی فرنگی
صاحب مجمل التواریخ و القصص در ضمن پادشاهی شاپور اول آرد : شاپور ... شهرهای بسیار کرد چون شابور و نیشابور شادشاپور بدان اندیو شابور و نیشابور خواست ... به از اندیو شابور جندیور شابور است از خوزستان اندیو نام انطاکیه است به زبان پهلوی به ازاندیو یعنی از انطاکیه بهتر است .

دانشنامه آزاد فارسی

آندیو. رجوع شود به:کاسنی سالادی

ویکی واژه

(گیاهی): نوعی سبزی با برگ‌های لایه‌لایه شبیه برگ‌های کاهو ولی بسیار کوچکتر از آن که بصورت خام و پخته مصرف خوراکی دارد و کمی تلخ است.
کیاهی علفی از انواع کاسنی که این سبزی برگ آن است و قسمت‌های مختلف آن مصرف دارویی دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال میلادی فال میلادی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی