ماجرای گوسالهپرستی بنیاسرائیل یکی از داستانهای عبرتآمیز در قرآن و تورات است که به ضعف ایمان و آزمایش الهی در غیبت حضرت موسی (ع) اشاره دارد. پس از رهایی بنیاسرائیل از چنگال فرعون و در هنگام غیبت حضرت موسی برای دریافت وحی در کوه طور، سامری، یکی از افراد بنیاسرائیل، از فرصت استفاده کرد. او با فریب مردم و استفاده از زیورآلات جمعآوریشده، گوسالهای طلایی ساخت که صدایی شبیه به صدای گاو داشت. سپس به مردم گفت که این گوساله، خدای موسی است و باید آن را پرستش کنند.
هنگامی که حضرت موسی از غیبت بازگشت و مشاهده کرد که قومش به گوسالهپرستی روی آوردهاند، از شدت خشم و اندوه، الواح را به زمین افکند و به سوی هارون (ع) شتافت. او از هارون خواست که چرا در برابر این انحراف سکوت کرده است. در ادامه، حضرت موسی (ع) با سامری مواجه شد و او را مجازات کرد. براساس آیات قرآن، هنگامی که بنیاسرائیل به گوسالهپرستی روی آوردند، خداوند به آنان دستور داد که یکدیگر را بکشند تا توبه کنند و گناهشان بخشیده شود.
این مجازات، نشانهای از جدیت در بازگشت به سوی خداوند بود. برخی مفسران معتقدند که این دستور به معنای کشتن یکدیگر بهعنوان مجازات بود، در حالی که برخی دیگر بر این باورند که این دستور به معنای آمادگی برای پذیرش مجازات بود. این داستان نشاندهنده اهمیت ثبات ایمان و پایبندی به اصول دینی است و به مسلمانان هشدار میدهد که در برابر فتنهها و انحرافات، باید هوشیار و مقاوم باشند.