امیر منصــور

اسم امیر منصور ترکیبی از دو اسم محبوب و با معانی عمیق است: امیر و منصور.

امیر: اسم امیر به معنای پادشاه یا فرمانده است. این واژه در زبان عربی به عنوان یک عنوان احترام‌آمیز برای افراد با مقام بالا، به ویژه در زمینه‌های نظامی و سیاسی استفاده می‌شود. در تاریخ، امیرها به عنوان رهبران و فرماندهان جنگ‌ها شناخته می‌شوند و به دلیل قدرت و نفوذ خود در جامعه، مورد احترام قرار می‌گیرند. این نام نشان‌دهنده ویژگی‌های رهبری، اقتدار و توانایی در هدایت و مدیریت است.

منصور: اسم منصور به معنای پیروز یا مظفر است. این نام از ریشه عربی نصر به معنای پیروزی گرفته شده است و به کسانی اطلاق می‌شود که در نبردها یا چالش‌های زندگی موفق و پیروز هستند. منصور نه تنها به پیروزی در میدان جنگ اشاره دارد، بلکه به موفقیت در تمامی جنبه‌های زندگی، از جمله کار، تحصیل و روابط اجتماعی نیز تعمیم داده می‌شود. این نام به نوعی نشان‌دهنده خوشبختی و کامیابی در زندگی فردی و اجتماعی است و فردی را تصویر می‌کند که به‌طور مداوم در تلاش برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خود است.

معنای کلی: ترکیب امیر منصور به معنای پادشاه پیروز یا فرمانده فاتح است. این نام به نوعی نشان‌دهنده شخصیتی است که هم از لحاظ اقتدار و رهبری و هم از لحاظ کامیابی و موفقیت در زندگی، ویژگی‌های مثبت را داراست.

لغت نامه دهخدا

امیرمنصور. [ اَ می م َ ] ( اِخ ) منصوربن نوح، پادشاه سامانی بود. رجوع به منصور... و سامانیان شود.

فرهنگ فارسی

منصور بن نوح پادشاه سامانی بود

فرهنگ اسم ها

اسم: امیر منصــور (پسر) (عربی) (تلفظ: a.-mansur) (فارسی: اميرمنصور) (انگلیسی: amir-mansur)
معنی: ترکیب دو اسم امیر و منصور ( پادشاه و پیروز )، امیر و پادشاه مظفر و پیروز، فرمانده ی فاتح و کامکار

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] غیاث الدین امیر منصور فرزند امیر صدر دشتکی شیرازی یکی از بزرگان علماء و دانشمندان معروف قرن دهم هجری است که در فقه ادبیات عرب و مخصوصا در حکمت و کلام و منطق و فلسفه مهارت داشت امیر منصور از سنین کودکی در حضور پدر حکیمش و اعلام مختلف شیراز بهره مند بود و قبل از تکلیف در عداد فضلای شاگردان پدر و علامه دوانی قرار گرفت سبط او صاحب سلافه العصر شرحی از اوصاف و فضائل علمی و عملی امیر منصور و پدرش امیر صدرا که در عداد دانشمندان بزرگ عصر خویشند بر شمرده و دیگر صاحب تراجم همگان در مورد این دو شخصیت به زیبائی قلم فرسائی نموده اند. قاضی شهید صاحب مجالس او را به عنوان استاد بشر خاتم حکما و پناه علما توصیف نمود سپس اضافه می کند اگر کلیه حکمای دوران چون ارسطو و افلاطون مواجه با او بودندی افتخار مجالست و ملازمت با او را نمودندی امیر منصور در نوجوانی احاطه به مسائل فلسفی و کلامی داشت و در مباحثه با امثال علامه دوانی گاه گوی سبقت را در میدان مناظره می ربود. در بیست سالگی به درجه اجتهاد رسید و از علوم عقلی و نقلی فارغ گشت وشهرۀ آفاق گردید در زمان سلطان حسین بایقرا و طهماسب صفوی صدارت سلاطین و نظارت به امور مملکتی و شرعی مردم با او بود و مدتها در قزوین و آذربایجان و بلاد مختلف ایرانی به مصاحبت با مرحوم محقق ثانی و همکاری با او در امور مختلف مملکت نظارت داشتند و ماهها با یکدیگر مباحثات علمی و مطالعه کتب همدیگر می نمودند اما پس از مدتی بعد از فوت امیر صد امیر منصور از مشاغل دولتی به کلی کنار رفت و در شیراز با تدریس و رسیدگی به امور شرعی مردم تا آخر عمر با اشتغال داشت تألیفات او بیشتر در علوم فلسفی و کلامی و الهیات است از آثار معروف اوست شرح هیاکل در فلسفه، حجة الکلام در معاد، حاشیه شرح عضدی، حواشی او بر الهیات شفا و شرح اشارات، و کشاف در حکمت، معالم الشفا در طب، تعدیل میزان در منطق، لوامع و معارج در هیئت، و اخلاق منصوری، و حواشی او برکتب علامه دوانی.