واژهای است که در زبان فارسی به معنای جاروی مندرس و کهنه به کار میرود. این کلمه که در برخی لغتنامهها مانند ناظمالاطباء و آثار شعوری به ثبت رسیده است، تصویری از وسیلهای فرسوده و از کار افتاده را در ذهن متبادر میسازد. کلکزو نه تنها کاربرد اولیه خود را از دست داده، بلکه نشانهای از گذر زمان و فرسودگی اجتنابناپذیر اشیاء نیز هست.
استفاده از واژهای چون کلکزو در متون ادبی و داستانی میتواند بار معنایی عمیقتری به اثر ببخشد. این کلمه میتواند نمادی از اشیاء فراموش شده، خاطرات کهنه، یا حتی دوران سپری شدهای باشد که دیگر باز نمیگردند. در بافت روایی، کلکزو میتواند فضایی از نوستالژی، غم، یا سکون را ایجاد کند و به شخصیتپردازی یا فضاسازی کمک نماید.
بنابراین، کلکزو صرفاً به معنای یک جاروی کهنه نیست، بلکه کلید واژهای است که میتواند در گستره وسیعی از معانی مجازی و استعاری به کار گرفته شود. این کلمه، با بار فرهنگی و زبانی خود، به نویسندگان و شاعران امکان میدهد تا با ظرافتی خاص، مفاهیم پیچیده و احساسات عمیق را به مخاطب منتقل کنند و از این رو، ارزش زبانی و ادبی قابل توجهی دارد.