ویختن

لغت نامه دهخدا

ویختن. [ ت َ ] ( مص ) ویزیدن. بیختن. غربال کردن: همه را بکوبند و بویزند و به انگبین بسرشند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به بیختن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال سنجش فال سنجش فال عشقی فال عشقی فال احساس فال احساس