لغت نامه دهخدا
چشمت بسان نرگس و عارض چو نسترن
رخساره همچو لاله و لب چون گل انار
کبکی به گاه رفتن و طوطی گه سخن
چرغی به گاه حمله و بازی گه شکار
کافورم از گلاب سرشکم تر است از آنک
بر گل ز مشک و عنبر تر ساختن عذار
کردی دو جوی لعل روان از دوجزع من
زآن دو عقیق و زآن دو رده در شاهوار
آن را که خورده باده عشقت پریر و دی
امروز مستی آرد و فردا کشد خمار
چون نای و چون کمانچه خروشانم و نژند
تا گیریم چو بربط و چون چنگ در کنار.( مجمع الفصحاء ص 80 و 81 ج 1 ).و رجوع به لباب الالباب ص 284 جزء اول چ لیدن شود.