نفوق

نفوق واژه‌ای است که در زمینه‌های مختلف به معنای جدا شدن یا خروج (چه در مورد روح و چه در مورد پوست) به کار می‌رود. این واژه در زبان فارسی چند معنی دارد که به شرح زیر است:

خروج روح از بدن یا مردن: نفوق به معنای مردن یا خارج شدن روح از تن انسان و حیوان است. این معنی به فرآیند مرگ اشاره دارد، زمانی که روح از بدن جدا می‌شود.

کنده شدن پوست در اثر زخم: در اینجا، نفوق به معنی کنده شدن یا جدا شدن پوست در ناحیه‌ای زخم یا آسیب‌دیده است. این مفهوم می‌تواند به زخم‌های عمیق یا آسیب‌هایی اشاره کند که پوست در اثر آن‌ها آسیب دیده است.

از پوست درآمدن: این معنی به فرآیند جدا شدن یا باز شدن پوست اشاره دارد، مثلاً در مورد میوه‌ها یا دیگر اشیاء که پوست آن‌ها از بدنه اصلی جدا می‌شود.

لغت نامه دهخدا

نفوق. [ ن ُ ] ( ع مص ) مردن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خارج شدن روح از تن مرد و دابه. ( از اقرب الموارد ). بمردن ستور. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || برکنده پوست گردیدن زخم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تقشر. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش