ملاقطه

لغت نامه دهخدا

( ملاقطة ) ملاقطة. [ م ُ ق َ طَ ] ( ع مص ) رویاروی شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). محاذی هم واقع شدن و رویاروی شدن. ( ناظم الاطباء ). || همه پایها گرفتن اسب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بلند کردن اسب هر چهار دست و پا را یک دفعه. ( ناظم الاطباء ).