متربض

لغت نامه دهخدا

متربض. [ م ُ ت َ رَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) بر زمین افتاده. ( ناظم الاطباء ). بر جای مانده و بی حرکت. ( از اقرب الموارد ). || کسی که نان را خرد خرد می کند و در اشکنه می ریزد. ( ناظم الاطباء ). اشکنه سازنده. ( از منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعمیم
تعمیم
دانش آموز
دانش آموز
جستجو
جستجو
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای