مأوی ساختن

لغت نامه دهخدا

مأوی ساختن. [ م َءْ وا / وی ت َ ] ( مص مرکب ) مأوی کردن. اقامت کردن. جای گرفتن:
صد چو ناصر سبوکشان دیدم
بر در دیر ساخته مأوی.( منسوب به ناصرخسرو ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت