قصائم

لغت نامه دهخدا

قصائم. [ق َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ قصیمة. ( اقرب الموارد ). || جج ِ قصیمة. ( منتهی الارب ). رجوع به قصیمة شود.
قصائم. [ ق َ ءِ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فنجان فال فنجان