قاضی وهب

لغت نامه دهخدا

قاضی وهب. [ وَ هََ ] ( اِخ ) ابن وهب، مکنی به ابوالبختری. رجوع به الانساب سمعانی و رجوع به ابوالبختری وهب بن وهب شود.

فرهنگ فارسی

ابن وهب مکنی به ابوالبختری.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت