فیلباران

لغت نامه دهخدا

فیلباران. ( اِ مرکب ) پیل باران. ( فرهنگ فارسی معین ). باران فراوان و بسیار. رگبار شدید:
شدی فیل از تیر لرزان چنان
که از فیلباران برهنه تنان.کلیم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
محتمل
محتمل
ترکش
ترکش
کس خل
کس خل