عنتته

لغت نامه دهخدا

( عنتتة ) عنتتة. [ ع َ ت َ ت َ ] ( ع مص ) روی گردانیدن و بازگشتن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). اعراض کردن. ( از اقرب الموارد ). || بالیدن و مرتفع گشتن شاخ. گویند: عنتت قرن العتود؛ یعنی بالید و مرتفع گشت شاخ بزغاله یک ساله. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هورنی یعنی چه؟
هورنی یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز