عجالز

واژه «عجالز» در متون لغوی کهن فارسی و عربی آمده و در اصل واژه‌ای عربی است. بر پایه آنچه در کتاب‌هایی چون منتهی‌الارب ذکر شده، «عجالز» به معنای شیر خفته است. یعنی شیری که در حالت آرامش، سکون یا استراحت به سر می‌برد. این تعبیر می‌تواند اشاره‌ای استعاری به نیرویی نهفته و قدرتی پنهان باشد که در ظاهر خاموش و آرام است، اما در درون توان و شکوه فراوانی دارد.

از نگاه زبان‌شناختی، این واژه کمتر در زبان فارسیِ امروز به کار می‌رود و بیشتر در متون لغوی یا ادبیات کهن یافت می‌شود. کاربرد چنین اصطلاحاتی در گذشته معمول بوده، زیرا شاعران و نویسندگان برای تصویرسازی و بیان مفاهیم عمیق، از واژه‌های نادر و استعاری استفاده می‌کردند. «شیر خفته» در ادبیات نمادی از آرامش پیش از خروش و قدرت آماده ظهور است و در بسیاری از فرهنگ‌ها چنین تصویرسازی‌هایی جایگاه ویژه‌ای دارد.

شناخت معنای «عجالز» برای خوانندگان متون کلاسیک و لغت‌نامه‌ها اهمیت دارد، زیرا کمک می‌کند تا ظرایف زبان و اندیشه پیشینیان روشن‌تر گردد. چنین واژگانی هرچند در گفتار امروزی تقریباً متروک شده‌اند، اما درک آنها برای فهم لایه‌های پنهان استعاره‌ها و معانی در متون کهن فارسی و عربی ضروری است.

لغت نامه دهخدا

عجالز. [ ع ُ ل ِ ] ( ع ص ) شیر خفته. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو