تورء

لغت نامه دهخدا

تورء. [ ت َ وَرْ رُءْ ] ( ع مص ) فراگرفتن زمین کسی را: تورأت علیه الارض؛ فراگرفت او را زمین. حکاه ابن جنی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).