لغت نامه دهخدا تنویم. [ ت َن ْ ] ( ع مص ) بخوابانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بخواب کردن و خوابانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی خواب کردن، خوابانیدن( مصدر ) خواب کردن خوابانیدن.یا تنویم مغناطیسی. هیپنوتیزم.بخوابانیدن. به خواب کردن و خوابانیدن.