تناجخ

لغت نامه دهخدا

تناجخ. [ ت َ ج ُ ] ( ع مص ) باهم نازیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || طپانچه موج چندانکه نشان گذارد در آب کندها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). طپانچه زدن موج چندانکه نشان گذارددر آب نارها. ( آنندراج ). جنبیدن و حرکت نمودن موج چندانکه در آب کنارها اثر گذارد. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فوت جاب یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز