بکوء

لغت نامه دهخدا

بکوء. [ ب ُ ] ( ع مص ) کم شیر شدن ناقه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اندک شیر شدن ناقه ( زوزنی ). بَک ء. بکاءة. بکاً. ( منتهی الارب ). و رجوع به مصادر مذکور شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فارغ التحصیل
فارغ التحصیل
جزئیات
جزئیات
معشوق
معشوق
همپایه
همپایه