اکهم، چنانکه در فرهنگهای لغت معتبر فارسی مانند آنندراج و مؤید الفضلاء به ثبت رسیده است، دارای دو جنبه توصیفی در ارتباط با بیان فردی است. تعریف اصلی، فرد را کُندزبان توصیف میکند که نشاندهنده کندی یا دشواری در تکلم است و حاکی از تردید یا فقدان شیوایی کلام است. این ویژگی میتواند نشاندهنده فردی باشد که در پاسخگویی سریع یا جاری ساختن افکار خود در قالب کلمات، مهارت چندانی ندارد، شاید به دلیل تفکر عمیق یا طبیعت درونگرای او.
در تکمیل توصیف گفتار، اکهم به خیره چشم نیز اطلاق میشود که به معنای گشادهچشم بودن یا داشتن نگاهی ثابت و خیره است. این جنبه به ویژگی بصری اشاره دارد و ممکن است نشاندهنده تعجب، شگفتی، یا حالتی از مسحور شدن باشد. فردی که خیره چشم است، ممکن است بسیار متوجه به نظر برسد، هرچند عدم پلک زدن او میتواند نشاندهنده بیتوجهی نسبی یا غرق شدن عمیق در محیط اطراف یا افکارش باشد و تصویری از فردی مبهوت یا گیرا ارائه دهد.
در مجموع، این تعاریف تصویری از فردی ارائه میدهند که شاید بیشتر در دنیای درون خود سیر میکند تا اینکه در تعاملات بیرونی حضوری فعال داشته باشد. ترکیب کندی زبان و چشمانی گشاده و ثابت، میتواند نشاندهنده طبعی متفکر، جایگاهی نظارهگر به جای مشارکتکننده فعال در مبادلات سریع اجتماعی، یا حتی فردی با خلقوخویی آرام و شاید به آسانی شگفتزده باشد. چنین تصویری، امکان شخصیتپردازی ظریف در ادبیات را فراهم میآورد و ترکیبی منحصربهفرد از سکوت کلامی و شدت بصری را مجسم میسازد.