انبراء

لغت نامه دهخدا

انبراء. [ اِم ْ ب ِ ] ( ع مص ) انبری السهم؛ تراشیده و درست شد تیر. ( از منتهی الارب ). تراشیده و درست شدن تیر. ( ناظم الاطباء ). || پیش آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ): انبری له؛ پیش آمد او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز