اشغ

لغت نامه دهخدا

اشغ. [ اَ ] ( اِخ ) معرب اشک. نیای سلسله اشکانیان. رجوع به اشک شود.

فرهنگ فارسی

سر سلسله و موسس خاندان اشکانی ( ۲۴۸ - ۲۵٠ ق. م. ) وی در سال ۲۵٠ ق. م. ضد آنتیو خوس دوم پادشاه سلوکی ایران قیام کرد و دولت مقتدر و نیرومندی را تشکیل داد که تا ۲۲۶ م. جانشینان او در ایران سلطنت کردند و بعدا پادشاهان این سلسله بمناسبت احترام او کلمه اشک را بر نام خود افزودند. مثلا اشک دوم اشک سوم... آخرین پادشاه سلسله اشکانی اشک بیست و نهم اردوان پنجم است.