اسفهسالاری

لغت نامه دهخدا

اسفهسالاری.[ اِ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب به اسفهسالار. || ( حامص مرکب ) سمت اسفهسالار. سرداری سپاه: عبیداﷲبن زیاد شمربن ذی الجوشن را بخواند و گفت عمر با حسین محابا میکند اگر حرب نکند سپاه از وی بستان و آن عهد و اسفهسالاری تراست. ( ترجمه طبری بلعمی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محتمل یعنی چه؟
محتمل یعنی چه؟
متعاقبا یعنی چه؟
متعاقبا یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز