لغت نامه دهخدا ارتجاس. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) لرزیدن با آوازی، چنانکه خانه گاه زلزله. تحرک. اضطراب: ارتجاس بناء. و منه الحدیث: فارتجس ایوان کسری؛ ای تحرک حرکة سمع لها صوت. ( تاج المصادر ). || بانگ کردن. ( زوزنی ). غریدن. غریدن آسمان. بانگ کردن ابر. || بانگ کردن اشتر. || آوازهای درهم و سخت چون آواز لشکری و سیلی.