گاو سفالی

لغت نامه دهخدا

گاو سفالی. [ وِ س ُ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) صراحی که بشکل گاو از سفال سازند:
گاو سفالی اندرآر آتش موسی اندراو
تا چه کنند خاکیان گاو زرین سامری.خاقانی.و رجوع به گاو سفالین شود.

فرهنگ فارسی

صراحی بشکل گاو

جمله سازی با گاو سفالی

ما لب خشک به سرچشمه حیوان ندهیم کاین سفالی است که خون در دل جام جم ازوست
آثار سفالی در حفاری‌های سی‌سخت و همچنین گورهای باستانی پیدا‌شده که قدمت آن‌ها به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد میرسد.
کتیبه‌های سفالی نوشته‌ها بر روی سفال نیشابور است که مشهورترین کتیبه‌ها از نیشابور می‌باشد. این کتیبه‌ها همگی به زبان عربی و به خط کوفی است.
سواد ناز روشن‌کرد حسن از سعی تعمیرم سفالی یافت درگل‌کردن این خاک ریحانت
همچنین در بررسی زمین‌های پیرامون محوطه‌های «قلعهٔ کُتی» و «عروس‌وداماد»، قطعاتی از تنپوشه‌های سفالی به اندازه‌های ۵*۱۰ سانتی‌متر یافت شد.
جمعیت شهر حدود ده تا پانزده هزار نفر بوده که نشان از بزرگی و انسجام آن دارد. همچنین ابزار فلزی و سفالی نیز در این محدوده یافت شده‌است.