پشم چاه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با پشم چاه
کلاهی بد از پشم اندر سرش فرو ریخته موی سرتا برش
خواست کشتن مرد زاهد را ز خشم مرد زاهد گشت پنهان زیر پشم
چیست مستی بند چشم از دید چشم تا نماید سنگ، گوهر پشم، یشم
چون بتابد تف آن خورشید جشم کوه گردد گاه ریگ و گاه پشم
بعد یک ساعت آن دو آهو چشم کهآتش برق بودشان در پشم