موردجویی جنسی

فرهنگستان زبان و ادب

{cruising for sex} [علوم سلامت] تلاش برای پیدا کردن شریک جنسی معمولاً موقت و زودگذر از طریق گشت زدن با ماشین یا پیاده روی در خیابان متـ. موردجویی cruising

جمله سازی با موردجویی جنسی

در درج عقیق لبت نقد جان نهاد جنسی عزیز یافت، به جایی نهان نهاد
تا کی ز چارسوی تعلق خرد کسی جنسی ‌که آتشش به دکان می‌کند طرف
صفت جود تو جنسی است که دارد ز عموم در همه نوع سرایت چو در افراد خِصص
اشک تا آبلهٔ پا همه دل می‌غلتید آه جنسی که نداریم چه ارزان کردیم
عکس هر کس را بدان ای جان ببین پهلوی جنسی که خواهی می‌نشین
اندر قمارخانهٔ چرخ و رباط دهر جنسی حریف و هم‌نفسی مهربان مخواه