مستندات فقهی قاعده اکراه

اکراه در اصطلاح فقهی، به معنای وادار ساختن فرد به انجام عملی است که در شرایط عادی و بدون ترس از زیان‌های مادی، معنوی یا جانی ناشی از تهدید طرف دیگر، اقدام به آن نمی‌کرد. بر این اساس، چنانچه شخصی تحت فشار و اجبار قرار گیرد، حکم اولیۀ حرمتِ یک عمل، با عروض عنوان ثانویِ اکراه، به جواز تبدیل می‌شود. همچنین با تحقق اکراه، تکلیف به انجام واجبات از دوش فرد ساقط می‌گردد و مجازات ناشی از ترک واجب یا ارتکاب حرام از مکرَه (فرد تحت اجبار) برداشته می‌شود.

فقها و اصولیان، مطابق روش متعارف خویش، برای اثبات ادعاهای فقهی و مشروعیت بخشیدن به دیدگاه‌های خود، به ادلّۀ اربعۀ استنباط احکام شرعی، یعنی کتاب (قرآن)، سنّت، اجماع و عقل تمسک می‌جویند و برخی مکاتب نیز به قیاس استناد می‌ورزند. در مسئلۀ اکراه نیز ایشان از همین چارچوب استدلالی پیروی کرده‌اند. آنان با استناد به آیات قرآنی، روایات معصومین، اجماع علما و دلایل عقلی، به تبیین احکام و شرایط اکراه پرداخته و حدود و ثغور آن را مشخص نموده‌اند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اکراه عبارت است از وادار کردن فرد بر کاری که اگر بیم از زیان مادی، معنوی و یا جسمی ناشی از تهدید اکراه کننده نبود، آن را انجام نمی داد. کاری که براساس حکم اولی حرام است با عروض اکراه (که از عناوین ثانوی است) مباح می شود و نیز با اکراه، تکلیف واجب رفع و مجازات ترک واجب یا انجام حرام از مکرَه برداشته می شود
فقها و صاحب نظران علم اصول که حسب عادت مالوف خود، در مقام استدلال در صحت ادعا و مشروعیت اعتقادشان، به منابع چهارگانه استنباط احکام شرعی یا به تعبیر خود آنان به ادله اربعه، یعنی قرآن، سنت، اجماع و عقل و بعضی مکاتب به قیاس متوسل می شوند، در خصوص اکراه نیز همین گونه عمل کرده اند. در این قسمت ضمن نقل آیات، احادیث و سایر ادله، به بررسی و تحلیل آن می پردازیم.
کتاب
قرآن از اکراه با واژه ها و تعبیرهایی گوناگون یاد کرده است؛ از جمله واژه «کره» و مشتقات آن که بیش از ۴۰ بار در قرآن به کار رفته و در بیش تر موارد معنای لغوی آن قصد شده است؛ مانند: «عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم»؛ لا اکر اه فی الدین قد تبین الر شد من الغی و در برخی آیات به معنای اصطلاحی آن آمده است؛ مانند: «الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمن» و نیز تعبیراتی مانند: «لا تعضلوهن» که به نوعی، به اکراه اشاره دارد. در این آیات به بیان برخی احکام فقهی اکراه و آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی این عمل نیز سخن به میان آمده است. این آیات در یک نگاه کلی بر دو قسم هستند: ۱. آیات ناظر به رفع مسئولیت از مکره ۲. آیات ناظر به رفع مسئولیت از مضطر
← آیات رفع مسئولیت از مکره
مشهورترین این روایاتی که در مقام استدلال بر قاعده اکراه به آن استناد شده؛حدیث رفع است که از یکطرف متضمن رفع تکلیف و لوازم آن یا رفع آثار وضعی یا تکلیفیِ برخی کارها از مکلّفان، در دین اسلام، در وضعی خاص؛ و از طرف دیگر ناظر به نفی تکلیف یا نفی برخی احکام از افرادی معین است.
← حدیث رفع از دیدگاه شیعه
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن